در روزهایی که بازار خودرو ایران بیش از هر زمان دیگری به تصمیمات شفاف، استراتژیک و نجاتبخش نیاز دارد، زمزمههای در گوشی از حضور شرکت «فردا موتورز» به عنوان یکی از گزینههای جدید خرید سهام بلوکی سایپا شنیده میشود؛ شرکتی که نه تنها فاقد کارنامهای قابل دفاع در صنعت خودرو است، بلکه خود گرفتار بحرانهای متعددی در حوزه فروش، خدمات پس از فروش، لجستیک و اعتماد عمومی است.
به گزارش سرویس اقتصادی تابناک، انتشار این خبر، بیشتر از آنکه نوید دهنده مرحلهای جدید از خصوصیسازی موفق باشد، بیشتر به یک شوخی آزاردهنده شباهت دارد و زنگ خطری جدی برای آینده دومین خودروساز بزرگ کشور است.
آغاز یک شوخی تلخ
سایپا به عنوان دومین غول خودروسازی کشور، با سهمی قابل توجه در تولید و اشتغال ملی، حالا به دنبال تغییرات جدید در آستانه واگذاری بخشی از سهام خود قرار دارد. این تصمیم، در ذات خود، میتواند نویدبخش تحولی بزرگ باشد، اما آنچه در عمل رخ میدهد، بیش از آنکه تداعیگر تحول باشد، به تراژدی شبیه است.
شنیده ها از ورود ناگهانی نام «فردا موتورز» به فهرست متقاضیان خرید سهام سایپا، شگفتیای است که نه بازار را به هیجان وا میدارد و نه نخبگان صنعت را امیدوار میکند. بسیاری، این خبر را بیش از آنکه جدی بگیرند، با طنز و تردید دنبال میکنند.
درباره فرداموتورز چه می دانید؟
فردا موتورز، شرکت وابسته به خانواده گرامی ( مالک برند گلستان )، در ظاهر یکی از بازیگران بازار خودروی ایران بهشمار میآید. اما نگاهی به کارنامه واقعی آن، تصویر کاملاً متفاوتی ترسیم میکند:
– تحویلهای طولانیمدت و غیرشفاف
– فروشهای اقساطی مبهم و با شرایط متغیر از نمایندگیای به نمایندگی دیگر
– قیمتگذاریهای غیرواقعی و نوسانی
– نبود قطعات یدکی و خدمات پس از فروش ضعیف
واردات ناکام خودروهایی همچون MG و Geely که با قیمتگذاری اشتباه، به شکست منجر شد از جمله بخش هایی از کارنامه فرداموتورز است.
انتظارات بدوی که برآورده نشد
مروری بر کارنامه فردا موتورز نشان میدهد که این شرکت در پاسخ به ابتداییترین وظایف خود، یعنی تحویل بهموقع خودرو، شفافیت در قیمتگذاری و تأمین خدمات پس از فروش، عملکرد فاجعهباری داشته است. بارها مشتریان این شرکت به دلیل تأخیرهای طولانی، سردرگمی در اطلاعرسانی، نبود قطعات یدکی و تغییرات غیرمنطقی در شرایط فروش، اعتراض کردهاند.
به طور مثال FMC ۵۱۱ که قرار بود رقیبی جدی برای سدانهای اقتصادی بازار باشد، بهدلیل همین سیاستهای اشتباه، به یکی از ناکامترین پروژههای بازار تبدیل شد. در شرایطی که حتی تحویل بهموقع همین محصول به چالشی جدی برای فردا موتورز بدل شده، چگونه میتوان مدیریت غول سایپا را به آنها سپرد؟
به نظر می رسد اشتباه بزرگ خانواده گرامی و در رأس آن فرداموتورز، ورود بیبرنامه و از سر هیجان به عرصه مونتاژ خودروهای چینی بود؛ این شرکت زمانی با واردات برندهای معتبر کرهای در صنعت خودرو ایران شناخته میشد. اما تغییر فضای بازار، تحریمها و تصمیمات اشتباه مدیریتی، این خانواده را از قله موفقیت به دامنه شکست کشاند.
مهمترین اشتباه آنها، عبور نسنجیده از واردات به مونتاژ خودروهای بیکیفیت چینی و شرایط فروش و تحویل بسیار بد بود؛ مسیری که بدون درک درست از بازار و بدون زیرساخت مناسب، تنها به بحرانهای بیشتر منجر شد.
سایپا، زمین آزمون نیست
واگذاری سایپا به شرکتی که خود در اداره داخلی و تولیدات محدود خود ناتوان بوده، شبیه آن است که فرمان یک هواپیمای در حال اوجگیری را به خلبانی بسپاریم که هنوز از آزمون شبیهساز پرواز هم نمره قبولی نگرفته است. سایپا اگرچه با چالشهایی مانند تولید زیانده، وابستگی به دولت، و بدهیهای انباشته مواجه است، اما همچنان یک دارایی ملی است و واگذاری آن باید با حساسیتی در حد واگذاری منابع کلان ملی انجام شود.
ناگفته پیداست میدان دادن نسنجیده به گزینههایی مانند فردا موتورز، تنها به اتلاف زمان، فرصت و سرمایه اجتماعی منجر می شود. بدتر از آن، چنین واگذاریهایی میتواند پروژه خصوصیسازی صنعت خودرو را، که پس از سالها رنگ واقعیت به خود گرفته، با شکست مواجه کند و زمینه بازگشت دوباره به سیاستهای دولتی را فراهم سازد.
source