عمل، موفقیت آمیز بود آقای پزشکیان!

پزشکیان، رئیس جمهور«پزشک»، امروز، جراحِ سیاست شد؛ و با دستانی بی‌لرز، غدۀ سرطانیِ رفاقت  و دلبستگی های برادرانه از نوع هزینه تراش برای ملت و کشور را از پیکرِ حکمرانی بیرون کشید!

 

مسعود پزشکیان به همه دولتمردان و مسئولان یک درس بزرگ و تاریخی داد؛ ما با ملت خواهیم خندید، نه این که ملت در گوشه ای سر بر بالین اندوه بگذارد و «رفیق» در قطب جنوب خنده سر دهد و سپس در برابر ملت، خبر را تکذیب کند.

 

و اینگونه بود…که قلمِ حکم، به جای مرکبِ مصلحت، با جوهر آبرو نوشته شد؛ بی هیاهو، بی تحقیر، فقط یک سطرِ کوتاه:

«برکنار می‌شوی…

نه به خاطرِ دشمنی، که به پایِ دوستیِ بزرگ‌تر: دوستی با مردم

 

آن قدر در دهه های اخیر دیده ایم که رفاقت ها و دلبستگی های دوستانه، حتی تصمیم گیری درست را از مدیران و بزرگان مملکت گرفته است و آنها را گاه مرید زیردستشانشان کرده است، که باورمان نمی شود یک رفیق همیشگی، به حکم بی توجهی  و عدم صداقت، همین قدر راحت کنار گذاشته شود. راحت که نه. کار امروز پزشکیان، در برابر همه اتفاقات مشابه این سالها، کاری سخت بود. سهل و سخت.

 

صحنه‌ای که در آن، یک رئیس‌جمهور، تیغِ انصاف را نه بر گردنِ ناآشنایان و غیر، که بر ریسمانِ دوستی کشید. مسعود پزشکیان، یک روز بر موجِ اعتمادِ مردم سوار شد و امروز، همان موج را با نسیم تدبیر به ساحلِ مسئولیت و البته روی صخره های بی مسئوولیتی کوبید. در میان همه ناملایمات کشور، یک اتفاق خوب رقم خورد تا شاید مسیری برای صادقانه بودن با مردم باز شود، آن هم به جای دروغ و تکذیب های ناصواب.

 

 تدبیری که تاریخ ساز شد

شهرام دبیری، نامی که سال‌ها پیش تر از ریاست جمهوری پزشکیان، در کنارِ وی بود، نه به عنوانِ یک همکار، که یک رفیقِ هم‌قدم. اما امروز، پزشکیان به عنوان رئیس جمهور ایرانی، ثابت کرد که “رفاقت” در قاموسِ او، وقتی به “مسئولیت” در برابرِ مردم می‌رسد، رنگ می‌بازد. سفرِ دبیری به قطبِ جنوب، در روزگاری که مردم در تبِ گرانی و تنگدستی می‌سوزند، نه یک سفرِ کاری، که نمادِ بی‌تفاوتی شد. عدم صداقت بعدش، سنگین تر بود که اولی را می شد توجیه کرد اما از دومی آسیب ها خورده ایم. و پزشکیان، مردی که شعارِ “مردم‌داری” را بر پرچمِ کارزارِ انتخاباتی خود نوشته بود، ناگهان تیغِ برکناری را کشید. نه استعفا خواست، نه مصلحت‌اندیشی کرد. حکم را امضا زد، تا تاریخ بداند: “در این سرزمین، هستند مردانی که رفاقت قدیم از بار مسئولیت آنها چیزی کم نکرده است.”

 

“در مقایسه با تاریخ؛ فقط کافی است به یاد بیاوریم که روزی اسفندیارها ارتقا می‌یافتند؛ چون مراد بزرگانشان بودند. اما حالا …”

 

روزگاری که “وفاداری به رفیق” بر “وفاداری به مردم” ترجیح داده می‌شد. اما امروز، پزشکیان نشان داد که می‌شود پای را از دایره‌ی رفاقت‌ها و ارادت ها و مدیون بودن ها فراتر گذاشت و تدبیری منصفانه داشت. این تصمیم، نه فقط یک برکناری، که یک “گسستِ نمادین” از فرهنگِ کهنه‌ای است که سال‌ها سیاستِ ایران را در خود غرق کرده بود.

 

حفظِ حرمت، حتی در لحظه‌ی قطعِ رابطه

نکته‌ی زیبای این ماجرا، اما نحوه‌ی برخوردِ پزشکیان بود. نه توهین، نه افشاگری، نه تحقیر. یک حکمِ ساده، با همان ادبیاتِ خشکِ اداری، اما با زیرمتنِ انسانی: “رفیق، خطا کردی و من، در مقامِ مسئول، باید پاسخگوی مردم باشم.” این، همان چیزی است که در تاریخِ سیاستِ ایران کم‌تر دیده‌ایم: قطعِ رابطه، بدونِ شکستنِ حرمت. 

 

 درسِ ماندگار 

امروز، پزشکیان کاری کرد که باید در کتاب‌های درسیِ آینده ثبت شود: “مسئولیت، یعنی وقتی حتی رفیق‌ت هم اشتباه کرد، جراتِ گفتنِ حق را داشته باشی.” این تصمیم، اگر چه در ظاهر یک برکناریِ ساده است، اما در باطن، زلزله‌ای است در سنت‌های قدیم سیاسی. شاید این، آغازِ راهی باشد که در آن، “مردم‌داری” بر “رفیق‌بازی” بی مورد پیروز شود. به نحوی که به رفیق بگوید که کلا از حضورش در دولت، معذور است.

 

مسعود پزشکیان، در برابرِ همه‌ی مصلحت‌اندیشی‌ها ایستاد و ثابت کرد که می‌شود هم رفیق بود، هم مسئول. و این، شاید بزرگ‌ترین درسی باشد که سیاستِ ایران، پس از دهه‌ها،  بالاخره یاد گرفت.

 

در هر حال آقای رئیس جمهور پزشک، بابت این جراحی بزرگ، به شما، دکتر شهرام دبیری و مردم تبریک می گویم. خوشبختانه، عمل موفقیت آمیزی بود.

*دبیر اجتماعی تابناک

 

source

توسط namov.ir