جوان آنلاین: عادلانه نبودن نظام حقوق و دستمزد که در ادارات دولتی بیشتر مشهود است، زمینه تشکیل چرخه‌ای می‌شود که نیرو‌ها ابتدا از بخش دولتی به خصوصی و سپس از خصوصی به خارج از کشور مهاجرت می‌کنند
جوان آنلاین: احساس مفیدبودن در میان نخبگان فقط با اجرای طرح‌هایی برای جذب آن‌ها در دستگاه‌های اجرایی، خصوصی یا حتی تأسیس شرکت‌های دانش‌بنیان میسر نمی‌شود، چراکه صرف داشتن درآمد آن‌ها را به حس اثرگذاری نمی‌رساند، امنیت شغلی همچنین توانی را ندارد، نخبگان اغلب دوست دارند که نقش ملموس در حل کلان مسئله‌های محیط اطراف خود ایفا کنند، بنابراین شاید سیاستگذار برای مقطعی یا حتی به طور دائم دستگاه‌های اجرایی را در کشور ملزم به جذب نیرو‌های نخبه کند، ولی اگر برای بعد از جذب آن‌ها برنامه‌ای نداشته باشد، نه فقط کمکی به تقویت حس اثرگذاری در میان نیرو‌های برجسته فکری و اجرایی نشده است، بلکه شاید باید گفت که فرآیند فکرکردن آن‌ها به گزینه مهاجرت تشدید شده است. 
 
درست فردای روزی بود که عملیات وعده صادق ۲ از سوی پاسداران انقلاب اسلامی ایران در پاسخ به ترور شهیدان اسماعیل هنیه، سیدحسن نصرالله و سرلشکر عباس نیلفروشان انجام شد و صهیونیست‌ها تهدید می‌کردند که ایران را مورد تهاجم قرار می‌دهند. از طرفی رهبر انقلاب اسلامی ایران همانطور که در سخنان خود اعلام کردند، عزادار ستون خیمه مقاومت شهید سیدحسن نصرالله بودند، اما همه این‌ها باعث لغو آن دیدار مهم در حسینیه امام‌خمینی نشد، ملاقاتی که به صورت عمومی انجام گرفت و رسانه‌ها نیز به طور زنده آن را پوشش دادند. 
شاید تحلیلگران و ناظران در چنین زمان‌هایی انتظار داشته باشند که دیدار‌های عمومی عالی‌ترین مقام سیاسی کشوری مانند ایران که حریف اصلی سفاک‌ترین رژیم تاریخ محسوب می‌شود، لغو شود یا حداکثر به ملاقات‌های عمومی محدود و دور از پوشش لحظه‌ای رسانه‌ها محدود بشوند، اما حضرت آیت‌الله خامنه‌ای، رهبر معظم انقلاب در آن مقطع درباره ملاقات روز ۱۱ مهرماه خود چنین نکردند، چراکه در منظومه فکری ایشان اولاً باند صهیونی کوچک‌تر از آن است که بخواهد کشور بزرگ و مقتدری همچون ایران را تهدید کند و البته در وهله بعد میهمانان ملاقات یازدهم مهرماه برای رهبر انقلاب بسیار عزیز خاص و خاص بودند. 
درست است رهبر معظم انقلاب روز یازدهم مهرماه میهمانان خاصی داشتند، اما جنس آن‌ها از نوع سیاستمداران، فرماندهان عالیرتبه یا سفرا و مقامات خارجی نبودند، حضرت آیت‌الله خامنه‌ای در دیدار تاریخی و خاص خود میزبان جمعی از نخبگان زن و مرد ایران اسلامی بودند که باید در جایگاه رهبران فکری یک جامعه متعالی به کشور برای دستیابی به اهداف کلان خود کمک کنند. 
رهبر معظم انقلاب در بخشی از سخنان خود به برشمردن برخی از علل دلسردی نخبگان و تصمیم به مهاجرت پرداختند. موضوعی که طی سال‌های گذشته نقل محافل دوست و دشمن انقلاب اسلامی بوده است و هرکدام از منظر خود به تخطئه آن پرداخته‌اند، عده‌ای نیز سعی کردند از آب گل‌آلود و غیرشفاف مهاجرت نخبگان برای خود ماهی صید کنند و اینطور بنمایند که کلید حل کلان مسئله مهاجرت نخبگان را در دست دارند و اگر فرصتی پیدا کنند در کوتاه‌ترین زمان ممکن قادر به رفع آن هستند! ولی واقعیت این است که فارغ از مجادلات سیاسی راه‌حل چنین مسئله‌ای یک شبه و یک طرح کوتاه مدت نیست، کشور نیاز به پیمودن فرآیندی دارد تا امکان استفاده حداکثری از ظرفیت سرمایه‌های معنوی خود را پیدا کند، فرصت‌هایی که گاهی به سادگی از کنارش رد می‌شویم! آن هم در شرایطی که چند سالی است، واژگانی همچون بهره‌وری در ادبیات اداری و کارآفرینی ما ایرانی‌ها نقش پررنگی پیدا کرده‌اند. مدت‌هاست که مجموعه‌های خصوصی و دولتی و نیمه‌دولتی ما صحبت از افزایش بهره‌وری به میان می‌آورند، مسئله‌ای که محقق نمی‌شود مگر با بهره بردن صحیح از منابع مادی و معنوی که نیروی انسانی نخبه یکی اصلی‌ترین اجزای پازل سرمایه‌های یک کشور هستند به قولی «آب در کوزه و ما تشنه لبان می‌گردیم!»
نکته مهم در این میان جهت حل ریشه‌ای موضوع مهاجرت نخبگان، مسئله شناسی صحیح از علل وقوع و وجود چنین پدیده‌ای در کشور است، چراکه برای رفع هر درد مضمنی ابتدا باید علت وقوع آن را شناسایی کرد. 
رهبر معظم انقلاب اسلامی در دیدار خود با نخبگان به سیاق هر ساله بخشی از سخنان خود را به مسئله شناسی موضوعات کلان نخبگان اختصاص دادند. ایشان در بخشی از سخنان خود «احساس تأثیرگذاری» را یکی از مؤلفه‌های مهم برای ایجاد علقه و استمرار حضور در کشور برشمردند. نخبگان به سبب ویژگی‌های انتسابی و اکتسابی که دارند، احساس می‌کنند که توان ایجاد تحول در حوزه تخصصی خود در جامعه را دارند. فارغ از اینکه حس آن‌ها چقدر به وهله عینی نزدیک شده است، باید اذعان کرد که نخبه به مجرد اینکه احساس مؤثربودن در محیط کاری یا شخصی خود داشته و حس کند که بودن یا فقدانش در یک محیط متفاوت است، برای باقی ماندن در آن محیط ترغیب می‌شود، البته احساس مؤثربودن فقط به نخبگان انگیزه مضاعف برای ماندن و تلاش کردن نمی‌دهد، حتی یک کارمند عادی در مجموعه‌ای خصوصی یا دولتی اگر احساس کند که حضورش برای مجموعه مفید است و تأثیر بر محیط پیرامونی خود می‌گذارد به طور قطع با علاقه و جدیت بیشتری به فعالیت خود ادامه می‌دهد، اما این حس در میان نخبگان قوی‌تر است، چراکه اثراتی هم که در محیط پیرامونی خود می‌گذارند عمق بیشتری دارد. 
جذب نخبگان در دستگاه‌های اجرایی، خصوصی یا فراهم‌شدن زمینه تأسیس شرکت‌های دانش‌بنیان زمانی برای ایران مفید است که نظام سیاستگذاری کشور به جز موضوع جذب، نحوه نگهداشت و ارتقای شغلی یک نخبه را هم برنامه‌ریزی کند و حین انجام این کار به طور جدی نسبت به ضروریات ایجاد حس اثرگذاری میان شاخصین علمی کشور نیز توجه داشته باشد. طی سال‌های گذشته چندباری اخباری منتشر شد که تعدادی مشخص از نخبگان برای کار در دستگاه‌های اداری جذب شده‌اند، اما هیچ‌گاه به طور واضح و متقن بررسی انجام نشد تا مشخص شود چه میزان از این نخبگان بعد از جذب در دستگاه‌های اجرایی احساس رضایت شغلی دارند و حتی پشیمان از مسیر پیموده شده ازسوی خود نیستند، کسی پیمایش علمی انجام نداد تا مشخص شود که چه تعداد از نفرات جذب شده در پست‌های تخصصی خود باقی مانده‌اند، بروکراسی اداری امان آن‌ها را نبریده است، برای ارتقای شغلی زیر سایه عده‌ای هرچند معدود نمانده‌اند، درآمد مکفی برای زندگی دارند، چقدر احساس می‌کنند که همکاران آن‌ها در مسیر رشد و تعالی سازمانی همراه‌شان هستند یا حداقل درکی مشابه از مسائل دارند. 
در این مصداق و نمونه خاص که بیان شد به نظر می‌رسد که صرف جذب نیرو‌های نخبه در دستگاه‌های اجرایی برای به حرکت درآوردن ریل بهره‌وری در آن سازمان کافی نیست، سیاستگذار باید فرآیندی بلند مدت پیش‌بینی کند تا هنگامی که تعدادی نیروی نخبه به یک سازمان جذب شدند، سایر اجزا هم آموزش‌هایی ببینند و دستگاه اداری یا حتی خصوصی با همدلی بیشتری به سوی اهداف کلان ایران حرکت کند. 
هرچند در این میان نباید فراموش کرد که تعریف نخبه هم در کشور ما نیاز به بازنگری جدی دارد، بنیاد ملی نخبگان و معاونت علمی ریاست جمهوری در دوره مسئولیت دولت سیزدهم گام‌های مؤثری در این زمینه برداشتند، اما ‎نیاز است که قدم‌های اولیه برداشته شده، عمق بیشتری پیدا کنند و بدل به یک رویه و گذاره تثبیت شده شوند. 
جامعه ما باید بپذیرد که نخبه فقط برگزیدگان علمی کنکور‌ها و المپیاد‌ها و سرآمدان رشته‌های پزشکی و مهندسی نیستند، یک ورزشکار، هنرمند، صنعتگر یا تاجر هم می‌تواند در کار خود نخبه باشند و نیاز دارند از سوی جامعه جدی گرفته شوند و احساس تأثیرگذاری پیدا کنند، هرمقدار دایره تعریف ما از نخبگان واقعی و دقیق‌تر شود به طور قطع پدیده احساس عدم مؤثر بودن در جامعه کاهش پیدا می‌کند. 
موضوع دیگری که رهبر انقلاب به آن اشاره کردند، وجود احساس امکان رشد بیشتر در خارج از کشور و انجام ساده‌تر تحقیقات علمی است که سبب افزایش نرخ مهاجرت می‌شود. این گذاره که رهبر معظم انقلاب اسلامی به درستی مورد اشاره قرار دادند به دو جهت در میان بخشی از جامعه نخبگانی کشور ترویج پیدا کرده است؛ نخست در مواردی کم‌کاری رسانه‌ای و تبلیغی ما در کشور که فرصت‌های موجود داخل ایران برای رشد و انجام تحقیقات علمی و طرح‌های عملیاتی را به طور مناسب برای سرآمدان علمی خود معرفی نکرده‌ایم و البته در وهله بعد گاهی وجود ضعف در برابر برخی مؤسسات علمی، عملیاتی و تحقیقاتی و امکاناتی که برای پیشرفت در اختیار نخبگان خود قرار می‌دهیم. 
موضوع دوم در مواردی ولو محدود سبب می‌شود که سرآمد علمی و عملی کشور ما که جهان خارج از ایران را عموماً از طریق قاب رسانه می‌بیند، نسبت به فرصت متناظر در خارج از کشور حسرت بخورد و گاهی تصمیم به مهاجرت بگیرد. 
بنابراین اگر قصد اصلاح این مسئله را داریم، ضروری است که نخست نسبت به تصویرسازی بهتری از موقعیت‌های در اختیار نخبگان در داخل ایران بپردازیم و در مرحله بعد نقاط ضعف احتمالی کشور در زمینه ایجاد و توسعه امکانات مناسب جهت انجام فعالیت‌های علمی و عملیاتی نخبگان در رشته‌های مختلف را ابتدا کمرنگ و به تدریج از بین ببریم، ضمن اینکه حمایت از نخبگان و ظرفیت‌سازی برای توسعه فعالیت‌های علمی، آموزشی و اجرایی آن‌ها فقط انجام حمایت‌های مالی نیست و گاهی اصلاح فرآیند‌های کشور و نظام مواجهه با نخبگان بیش از صد‌ها میلیون تومان کمک نقدی به کار سرآمدان ایران می‌آید. 
قانون جهش تولید دانش‌بنیان را شاید بتوان یکی از حرکت‌های مؤثر، دقیق و قدرتمند نظام سیاستگذاری کشور در زمینه حمایت از نخبگان و فعالیت‌های دانش‌بنیان دانست که اجرای آن می‌تواند تا حد زیادی منجر به بهبود شرایط سرآمدان کشور، ارتقای احساس اثرگذاری در میان نخبگان و تحول در مسیر رشد و تعالی سرآمدان ایران اسلامی شود به همین جهت نیاز است که دستگاه‌های نظارتی از جمله مجلس شورای اسلامی ضمن مراقبت کافی از اجرای کامل قانون مورد اشاره به ارتقای مفاد و به روزرسانی مستمر آن اهتمام ورزند. 
رهبر معظم انقلاب در بخشی دیگر از سخنان خود به لزوم تشکیل اندیشکده‌ها در کشور، اجتماع نخبگان داخل مراکز فکری و نقش‌آفرینی این مراکز در مسائل کلان کشور اشاره می‌کنند که اشاره بسیار درستی است. اسلام دین شورا و مشورت محسوب می‌شود و وجود مراکزی برای اجتماع نخبگانی و تبادل نظر در مسائل مختلف کشور به طور قطع منجر به نتایج بهتری می‌شود. 
در محافل علمی بار‌ها عبارت طوفان فکری را شنیده‌ایم که حتی وقوع آن در میان مردم عادی کوی برزن می‌تواند منجر به ارائه راهکار‌های مطلوب‌تری برای مسائل مختلف شود، حال تصور کنید که این طوفان فکری میان عده‌ای از سرآمدان علمی و عملیاتی ایران اسلامی در مراکزی اتفاق بیفتد که برای پرداختن علمی به مسائل تشکیل شده‌اند و فعالیت می‌کنند. 
البته یک مرز باریک میان اندیشیدن و راهکاردادن علمی و کار نمایشی وجود دارد که مسئولان امر و نخبگان هنگام تلاش برای تشکیل اندیشکده‌ها و عمل به توصیه‌های رهبر معظم انقلاب باید مدنظر قرار بدهند، پژوهش صرف در کشور ما و مراکز دانشگاهی کم انجام نمی‌شود، آنچه امروز ایران اسلامی نیاز دارد، تشکیل اندیشکده‌های مسئله محور و تلاش برای ارائه راهکار‌های علمی و عملیاتی برای مسائل عینی و واقعی کشور است که دستگاه‌های اجرایی یا صنعتی برای حل سریع آن‌ها نیاز به کمک نخبگان دارند و چنین امری محقق نمی‌شود، مگر زمانی که ارتباط سازنده‌ای میان اندیشکده‌ها و بخش‌های عملیاتی کشور وجود داشته باشد. درست به همین دلیل است که رهبر معظم انقلاب اسلامی در همان سخنرانی از معاونت علمی می‌خواهند که پل ارتباطی میان نخبگان ایران اسلامی و سازمان‌ها باشند. 
ارتباط نداشتن این دو با یکدیگر سبب هدر رفت سرمایه مادی و معنوی کشور می‌شود و حتی اگر اندیشکده‌ای هم تشکیل شود، منجر به رفع نیاز‌های اساسی ایران نخواهد شد، بلکه دچار معضل ایجاد محیط‌های ایزوله می‌شویم. سرآمدان فقط براساس داده‌های نظری خود سعی به شناسایی مسائل اداری و صنعتی می‌کنند و صنایع و سازمان‌ها نیز با تیکه بر تجربه تلاش خواهند کرد که مسائل را حل کنند که نتیجه به سود کشور نخواهد بود، در حالی که شکل‌گیری صحیح این چرخه نخستین پیامدش همان افزایش حس اثرگذاری در میان نخبگان است که پیش‌تر چندباره مورد اشاره قرار دادیم. 
دیوان‌سالاری و لزوم کاهش منطقی آن دیگر مسئله‌ای بود که فحوای آن در بیان رهبر معظم انقلاب اسلامی وجود داشت، ایشان برای تبیین بهتر موضوع از واژه مهلک برای دیوان‌سالاری درخصوص نخبگان صحبت کردند. 
البته دیوان‌سالاری مصادیق مختلفی درخصوص نخبگان دارد که بالاتر به مواردی از آن اشاره کردیم. این عبارت در دو نقطه درباره نخبگان صدق می‌کند، نخست هنگامی که خود عضوی از یک مجموعه دیوانی می‌شوند و در وهله بعد زمانی که برای پیشبرد کاری نیازمند ارتباط با دستگاه‌های اداری هستند. درباره کیفیت بهبود وضعیت نخبگان هنگامی که جذب دستگاه‌های اجرایی می‌شوند، پیشتر کمی نوشتیم، اما برای هنگامی که نخبه‌ای به یک دستگاه اداری مراجعه می‌کند و کاری دارد، ذکر مواردی خالی از لطف نیست. دستگاه‌ها و دوایری که با نخبگان ارتباط دارند، لاجرم باید خود نیز از سرآمدان علمی و اجرایی بهره ببرند به این معنا که یکی از راه‌های جلوگیری از مواجهه نخبگان با سم مهلک دیوان‌سالاری جذب سرآمدان در دستگاه‌های اجرایی و وظیفه سپاری به آن‌ها به نحوی است که پیشتر مورد اشاره قرار دادیم، خصوصاً دستگاه‌هایی که ارتباط بیشتری با نخبگان دارند، در نقاط تماس خود باید کارشناسانی را به کار گیرند که خود سرآمد هستند و متوجه مسائل جامعه نخبگانی هستند، چراکه در غیر این صورت امکان دارد کارشناس از ضرورت پیشبرد موضوع آگاه نباشد یا اولویت آن را درک نکند و کار‌ها را به چرخه‌های بی‌پایان بروکراسی‌های اداری واگذار کند که همین مسئله گاهی می‌تواند نقطه آغازی برای ایجاد انگیزه  مهاجرت باشد. 
البته دستگاه‌های دیوانی ما برای بهره‌بردن از نیروی متخصص به جز حمایت‌های قانونی مانند آنچه در مصوبات به کارگیری نخبگان در دستگاه‌های اجرایی شاهدش بودیم، نیاز به طراحی فرآیند‌های حفظ این نیرو‌های متخصص هم دارند که شامل مواردی از قبیل فراهم‌بودن مسیر صحیح، با سرعت مناسب و شفاف ارتقای شغلی، ایجاد امکان تأثیرگذاری برای نیرو و جبران خدمات به نحو شایسته  می‌شود. 
یکی از مسائلی که این روز‌ها در کشور شاهد هستیم، گاهی رغبت کمتر نیرو‌های سرآمد برای حضور در دستگاه‌های اداری به جهت جبران خدمات و دستمزد‌های غیر همخوان با وضعیت اقتصادی کشور است که در وضعیت مشابه نیرو‌های سرآمد را ترغیب به حضور در بازار آزاد یا شرکت‌های خصوصی و نیمه‌خصوصی می‌کند، بنابراین طراحی نظام عادلانه حقوق و دستمزد یکی از مسائل قطعی مؤثر در توزیع متوازن نیرو است، البته این مشکل فقط منحصر به بخش دولتی نیست و گاهی چرخه‌ای شکل می‌گیرد که نیرو‌ها ابتدا از بخش دولتی به خصوصی و سپس از خصوصی به خارج از کشور مهاجرت می‌کنند که رفع آن حتماً نیاز به بازنگری در حمایت‌های شغلی از نخبگان دارد که اشاره کردیم شامل هر دو حمایت مادی و 
معنوی می‌شود. 

 شرایط فعلی نخبگان به وسیله تنظیم و ابلاغ برخی آیین‌نامه‌ها تسهیل شود
مهدی‌رضا برنا از جوانان نخبه کشور و کارشناس هوش مصنوعی که فارغ‌التحصیل مقطع دکتری در دانشگاه تربیت مدرس است در پاسخ به این سؤال «جوان» که فکر می‌کنید نداشتن احساس اثرگذاری چه نقشی در افزایش تمایل برخی نخبگان به مهاجرت از کشور دارد، عنوان می‌کند: بخشی از جامعه سرآمدان ایران امروز معتقد است که در مسائل کشور اثرگذار نیست و برای رفع چنین انگاره‌ای باید شرایطی فراهم شود که نخبگان امکان نقش‌آفرینی در عرصه‌ای که آموزش دیده‌اند و اشتیاق دارند، پیدا کنند. 
وی معتقد است بار اصلی چنین فرصتی نیاز است که از سوی بخش خصوصی به دوش کشیده شود و این فرصت را در یک نظام شایسته سالار فراهم کند که سرآمدان کشور در معرض فرآیند رشد قرار بگیرند و بخش خصوصی هم از ظرفیت بی‌بدیل آن‌ها استفاده کند. از طرفی بخش نیمه دولتی و دولتی هم باید فرآیند‌های جذب و به کارگیری خود را طوری بازطراحی و ترسیم کنند که نخبگان امکان نقش‌آفرینی در آن موقعیت‌ها را نیز داشته باشند. 
این نخبه دانشگاهی تصریح می‌کند: البته شرایط به کارگیری در بخش خصوصی و دولتی تفاوت‌هایی دارد که وجود محدودیت در سقف پرداخت حق‌الزحمه یکی از آنهاست و همین موضوع رغبت گروهی از سرآمدان برای حضور در مناصب دولتی را کاهش می‌دهد. 
فارغ‌التحصیل دانشگاه تربیت مدرس در رابطه با راهکار‌های ایجاد رضایت شغلی در جایگاه‌های دولتی برای سرآمدان تأکید می‌کند: به نظر می‌رسد نیاز است که شرایط فعلی برای نخبگان به وسیله تنظیم و ابلاغ برخی آیین نامه‌های لازم تسهیل شود، برای مثال زمینه‌هایی برای تسهیل فرآیند ترفیعات شغلی سرآمدان در نظر گرفته شود. 
برنا در ادامه عنوان می‌کند: یکی از چالش‌های نخبگان در موقعیت‌های اداری عدم پذیرش و درک کافی گروهی از مدیران نسبت به نظام مسائل آنهاست، به خصوص این چالش زمانی جدی‌تر می‌شود که فرد ذی‌نفع در مسائل نخبگان بدون برخورداری از شایستگی‌های لازم به موقعیت بالاتری دست یافته باشد، این موضوع احساس سرخوردگی در سرآمدان را تقویت می‌کند. حس ناخوشایند نخبگانی که در چنین شرایطی قرار می‌گیرند به خصوص زمانی تقویت می‌شود که افراد ولو محدود حتی اگر بدون شایستگی به جایگاهی رسیده باشند از نظر جبران خدمات و برخورداری از امتیازات شغلی با فرد سرآمد ندارند. وضع برخی قوانین مورد نیاز و نسخ دسته‌ای دیگر از قوانین که منسوخ شده‌اند، راهکار عملیاتی زمان‌هایی است که چنین موقعیتی پیش می‌آید. 
این نخبه دانشگاهی در رابطه با وجود این احساس که شرایط پیشرفت علمی در خارج از کشور بیش از داخل فراهم است و میزان نقش‌آفرینی رسانه‌ها در شکل‌گیری چنین انگاره‌ای می‌افزاید: به طور قطع تصاویر ترسیم شده از خارج کشور در رسانه‌ها نقش غیرقابل انکاری در حادث شدن این اتفاق دارد، اما بیش از رسانه‌ها معتقدم هندسه نظام آموزشی کشور ما سبب تقویت چنین انگاره‌ای می‌شود، در حال حاضر نظام آموزشی کشور ما در دوره تحصیلات تکمیلی، سرآمدان و دانشجویان ما را وارد به مقاله نویسی غیرمعمول می‌کند که همین خود سبب تعدیل انرژی نخبه ما می‌شود، این در حالی است که نظام آموزشی کشور‌های پیشرفته اغلب مبتنی بر طرح‌هایی است که مستقیم از صنعت به جوامع علمی ارجاع می‌شود و حتی برای اجرای طرح‌ها به فرد نخبه دستمزدی هم پرداخت می‌شود. همین موضوع احساس مؤثربودن در فرد نخبه را افزایش می‌دهد. 
برنا ادامه می‌دهد: متأسفانه هندسه فعلی نظام آموزش عالی ما یکی از بهترین پنجره‌های زمانی عمر افراد را صرفاً معطوف به مقالات می‌کند، آن هم مقالاتی که براساس استاندارد isi و نیاز‌های علمی جوامع غربی تدوین و منتشر می‌شوند و به نظر می‌رسد که سرعت تغییر در این ریل نیز بسیار کند است. 
وی پیرامون تأثیر دیوان‌سالاری بر افزایش تمایل نخبگان به مهاجرت نیز اینگونه توضیح می‌دهد:دیوان‌سالاری زیاد یکی از نقاط ضعف نظام شغلی اداری در مقابل بخش خصوصی است. بنابراین معتقدم کمک به ایجاد شرکت‌های دانش‌بنیان خصوصی که محل رجوع نخبگان باشند، برای تضعیف چالش دیوان‌سالاری بسیار مهم و ضروری است و شرایط زیست بوم نخبگانی کشور را بهبود می‌بخشد.

source

توسط namov.ir