جوان آنلاین: چالش مرکز- پیرامون از جنس توزیع نابرابر و ناکارآمد رفاه اجتماعی و نهادی نسبت به برخورداری بالقوه اقتصادی- تجاری، ژئوپلتیکی و محیطی استان‌های مرزی در قیاس با استان‌های برخوردار از موهبت جلب نظر حکمرانان و موقعیت‌های ویژه 
نهادی است. 
 از جمله ملزومات نیل به توسعه در ادبیات اقتصاد، بهره‌گیری از رشد اقتصادی است. رشد اقتصادی نیز به دو وجه متوازن و نامتوازن تقسیم می‌شود. رشد اقتصادی متوازن بر محور نگرش نورکس بیانگر رشدی پایدار، بلندمدت و در تمامی بخش‌های اقتصاد است و اقتصادی را منعکس می‌کند که به دور از ریسک نوسانات قیمتی خدمات و کالاست و توأم با توزیع (نسبتاً) برابری درآمدی میان درآمد‌ها و مناطق جغرافیایی است. در نتیجه کشور توسعه‌نیافته یا درحال توسعه با بزرگی اندازه اقتصاد وکیفیت تولیدات و بهره‌وری عوامل و خروجی روبه‌رو خواهد شد. در آن سوی میدان، به گفته هیرشمن، امکان رشد با دوام و گسترده در تمامی بخش‌ها وجود ندارد و مادامی که در بخش‌هایی رشد صورت گیرد، فشاری هدفمند و پویا جهت رشد مابقی بخش‌ها فراهم خواهد شد و مؤید توسعه اقتصادی است. به گونه‌ای که با رشد بخش خاصی موجب سرمایه‌گذاری و رونق جریان  اقتصاد می‌گردد. 
با توجه به این دو نگرش، تئوری‌های مختلفی سعی کردند تا نبود توازن توسعه منطقه‌ای را بررسی کنند که از جمله این موارد، تئوری مرکز- پیرامون است. این مفهوم زاده بیان و ارائه‌ای از جان فریدمن است که با تأکید بر جنبه‌های فضایی توسعه اقتصادی مطرح شده و در آن، مرکز به‌مثابه کانون قدرت و سلطه، پیشرفت‌های علمی و فناورانه و توسعه شناخته شده و پیرامون، فراهم‌کننده منابع و نیاز‌های مرکز و حکم وابسته در اخذ محصولات مرکز را داراست. در سطح محلی این تئوری بر پایه سکونتگاه‌های شهری و روستایی و در سطحی فراتر استان‌های برخوردار از قدرت‌های سیاسی و تسلط رانت‌جویانه بیشتر در جریان حکمرانی است که در آن این استان‌ها مرکز و استان‌های مرزی حکم پیرامون را دارند. سیطره این استان‌ها بر حوزه‌های پیرامونی از طریق اعمال کارکرد‌های تدارکاتی تشدید می‌شود؛ چون اولین پیامد اقتصادی این مدل، کمبود واحد‌های خدماتی خصوصی و عمومی در سطح استان‌های مرزی است. در تشریح دیگری می‌توان این نکته را بیان کرد که در مرکز- پیرامون، عوامل تولید از دل پیرامون عرضه و محصولات و خدمات اساسی و اولیه به صورت ویژه در خدمت مرکز است. همچنین تراز تجاری مرکز به واسطه خلاقیت و فناوری وزنه بیشتری دارد؛ چون پیرامون از سرمایه فنی ویژه و نسبی برخوردار نیست و در نتیجه مصرف‌گرا  خواهند ماند. 
این روابط نابرابر در بسیاری از موارد منجر به افزایش مهاجرت به مرکز، جذاب نبودن بازار کار برای جوانان و نیرو‌های عادی و متخصص محلی می‌شود. درواقع جان فریدمن با بیان این مدل، در مواجهه جدی با سیاست تمرکزگرایی قرار گرفت که از جمله پیامد‌های فضایی آن نخست‌شهری و کلا‌نشهر گرایی، حاشیه‌نشینی و غیررسمی شدن سکونتگاه‌ها در حول مرکز و توسعه نامتوازن و کاهش سرمایه اجتماعی و نگرش بالا به پایین مرکز به پیرامون است. در مدل نظری فریدمن، مراتب تفصیل شده در ابتدا شاهد وجود جامعه‌ای فقدان مازاد اجتماعی و برخورداری از نظام سکونتگاهی ساده است. پس از افزایش مازاد اجتماعی و شرایط نسبی یک سکونتگاه به لطف نگرش حاکمیت و بخش‌ها به این حوزه، تک مرکزی پدیدار می‌شود و با شکل‌گیری مراکز فرعی و چند بعدی ذیل مرکز و کامل شدن فرم اولیه مرکز منتج به تقابل و کیفیت کارکردی مرکز- پیرامون  می‌گردد. 
با توجه به مبانی نظری بیان شده، انطباق گزیده مدل مرکز- پیرامون در رابطه استان کردستان و استان تهران می‌تواند تبیین بهتری فراهم آورد. استان کردستان با هشت شهرستان و برخورداری از مناطق کوهستانی، صاحب اراضی دیم به نسبت کل اراضی با توجه به ظرفیت آبی منطقه، دارای مرز بین‌المللی مشترک با اقلیم کردستان عراق، برخوردار از توان اسمی صنایع دستی و محلی و حجم نیم‌درصدی از کارگاه‌های صعنتی کوچک و خرد و نیرو‌های ماهر و مناطق مستعدی نظیر دشت اوباتو و مسیر مریوان به دربنددزلی، اما دارای تراکم بالای جمعیت و نرخ بیکاری، سهم کمتر از نصف میانگین کشوری از بزرگراه‌ها و صفر درصدی از آزادراه‌ها، رتبه دوم نرخ کم‌سوادی و درآمد سرانه کمتر از میانگین کشور و دارای امتیاز پایین در حوزه صنعت و کنش غیرمولد اقتصاد، دردمند از معضل کوله‌بری و نبود راه مواصلاتی مطمئن و مرگ‌ومیر جاده‌ای قابل توجه و مهاجرت جوانان ماهر و متخصص آن به کلانشهر‌ها نمود واضحی از پیرامونی بودن این استان نسبت به استانی است که آینه تمام‌نمای حکمرانی و موهبات ویژه آن است. کردستان از جمله استان‌های مرزی است که قابلیت توسعه بازارچه مرزی با عراق، برقراری ترانزیت هدفمند و جذب گردشگر اقتصادی و تجاری، هدفمندسازی کارگاه‌های کوچک با محوریت پروژه‌های بخش کشاورزی و خدماتی جهت ارزآوری را داراست و به صورت ویژه نیازمند سرمایه‌گذاری قابل توجه جهت احیا و تسهیل بخش‌های اقتصاد این استان است. 
تئوری جان فریدمن در باب نظام سکونتگاهی و توسعه منطقه‌ای، نمونه‌ای است جهت ارزیابی شرایط استان‌های محروم در ابعاد مختلف که در این متن سعی شد تنها بُعد اقتصادی یک نمونه در کشور ایران بیان شود. با توجه به شرایط سخت اقتصاد ایران لزوم تدابیر ویژه جهت به کارگیری توان اسمی استان‌ها به خصوص استان‌های مرزی مبرهن است و حداقل موجب رونق اقتصاد و افزایش سرمایه اجتماعی خواهد شد. 
* پژوهشگر اقتصادی

source

توسط namov.ir