خبرگزاری مهر، گروه استانها – زهرا پرنیا: از زمانهای قدیم در روستاهای اشکور رسم است مواقعی که چندین روز پشت سر هم باران میبارید و کشاورزان در موقع بریدن علف، گندم و یا حتی موقع جمع کردن فندق و گل گاوزبان و محصولات دیگر دچار مشکل میشدند یکی از بزرگان محل معمولاً یکی از بانوان مأمور میشد و بچههای محل را جمع کرده و همراه آنها مقداری وسایل زندگی هم بود آنها در حقیقت با آوردن وسایل زندگی به نوعی اعتراض خود را نسبت به بدی هوا نشان میدادند بچهها در محل راه افتاده و این آوازها را باهم سرمی دادند:
الهی خور دتاوه (الهی خورشید بتابه)
فرده آفتاو دتاوه (فردا آفتاب بتابه)
گاونی سم بپیسه (سم گاوها پوسیده)
مالنی سم بپیسه (سم گوسفندا پوسیده)
امئ واش کو بپیسه (علوفه هامون پوسیده)
امئ گندم بپیسه (گندم هامون پوسیده)
الهی خور دتاوه (الهی خورشید بتابه)
فرده آفتاو دتاوه (فردا آفتاب بتابه) و اهالی هم مقداری خوراکی یا پول به بچهها میدادند و به خاطر باور و یقینی که داشتند دعای آنها پذیرفته و هوا به تدریج آفتابی و کشاورزان خوشحال میشدند.